بنا بر نوشته مورخین،اردشیر دوم در حرمسرای خود بیش از سیصد زن عقدی و غیر عقدی داشت که از آنها صاحب فرزندان متعددی شد که در تاریخ تنها نام چهار پسر او آمده است . داریوش(که به جرم توطئه و نافرمانی به قتل رسید)، آریاسپ (که با سم خودکشی کرد)،اخوس (اردشیر سوم) و ارسام(که به دستور اخوس به قتل رسید).نوشته اند که اردشیر سوم با کمک پریساتیس به تخت نشست و تمام شاهزادگان هخامنشی،غیر از فرزندان خود را،به قتل رسانید. سپس نوبت به مادر بزرگ هشتاد ساله اش_پریساتیس_ رسید و حکم قتل وی را نیز صادر نمود.اردشیر سوم پادشاهی بود مستبد،بسیار بی رحم و خونریز ولی با اراده و در پیش بردن مقاصد خود بی ملاحظه.اولین اسکناس یا به نام قدیم آن (شاهاکان یا شایگان) در دوره اردشیر سوم بر روی قطعات چرم منتشر شد.اردشیر سوم بیست سال حکومت کرد و سپس توسط باگواس خواجه (خزانه دار و ثروتمند ترین مرد دوران اردشیر )به وسیله زهر به قتل رسید.

اردشیر دوم پسر بزگ داریوش دوم و پریساتیس بود که بعد از مرگ پدر به سلطنت رسید.اما مادرش بخاطر تنفر شدید از استاتیرا _عروسش _همسر اردشیر دوم از این جانشینی راضی نبود و دوست داشت پسر کوچکش کوروش جای برادر سلطنت کند.پریساتیس ،کوروش را تحریک کرد تا بر علیه برادر شورش کند و خود بر تخت بنشیند.اما این بار ملکه نتوانست به خواسته خود برسد و فرزند عزیزش در جنگ با برادر کشته شد.پریساتیس به انتقام فرزندش ،در غذای استاتیرا سم ریخت و او را کشت.اردشیر دوم یک اشتباه بزرگ در دوران سلطنتش انجام داد و آن لغو خدمت سربازی بود.وی بعد از یک بیماری طولانی و چهل و شش سال سلطنت،زندگی را بدرود گفت و پسرش اردشیر سوم جانشینش شد.

اخوس در اصفهان خود را داریوش دوم نامید و سلطنتش را اعلام کرد.وی به ظاهر پادشاه ایران بود و در عمل پریساتیس(همسر و خواهرش) سلطنت می کرد.پریساتیس اولین زن ایرانی بود که در ارابه جا گرفت و با کمان تیراندازی کرد.او سرداری لایق و با کفایت بود و اولین کسی بود که در ایران یک واحد سپاهی از زنها به وجود آورد و به آنها لباس نظامی پوشاند.وی بدون تردید از نوادر روزگار بود .اما با وجود زیبایی _سلحشوری و شجاعت فراوان،زنی حیله گر و دسیسه باز و بی رحم نیز بود تا جائی که دامادش_تری توشم _ را با دستان خود بقتل رساند.سرانجام داریوش دوم پس از نوزده سال سلطنت بر اثر بیماری کلیه درگذشت و پسرش اردشیر دوم جانشینش شد.

یک ماه بعد از به قدرت رسیدن سغدیانوس و برگشتن برادران به حوزه حکومتی خود،سغدیانوس سه تن از برادرانش را احضار و سپس دستگیر و کور نمود،تا دیگران از او ترس داشته باشند.خبر کور کردن سردس و براکتس و اودا به اطلاع برادران دیگر رسید.یکی از برادران بنام اخوس با کمک موبدان وبرادرانش به جنگ سغدیانوس رفت و فرماندهی این جنگ را پریساتیس یا پروشات همسر اخوس بعهده گرفت.او در منطقه ای نزدیک جی (اصفهان)سپاه سغدیانوس را شکست داد واو را به قتل رساند و تاج شاهی را بر سر اخوس گذاشت.

اردشیر هنگام مرگ هجده پسر داشت ،که به گفته مورخین هفده تن آنها از زنان غیر رسمی او بودند و تنها یک پسر بنام خشایار از همسر شرعی او(آمیس تیس یا داماسپیا)بود.خشایار دوم طبق قانون بعد از مرگ پدر در کاخ پرسپولیس بر تخت سلطنت نشست ،اما پانزده روز بعد یکی از برادرانش بنام سغدیانوس برادران دیگر را علیه وی تحریک کرد و نقشه قتل خشایار و موبد بزرگ را طرح کردند.سغدیانوس خشایار را در جشن آتش که همه برای تفریح تغییر لباس می دادند(بال ماسکه امروزی)به قتل رساند.بامداد روز بعد جارچیان خبر پادشاهی سغدیانوس را به مردم اطلاع دادند و اینچنین سلطنت چهل وپنج روزه خشایار دوم به پایان رسید.