نوشته شده توسط: شهزاد شاه عباسی
تیرداد برادر اشک بانی سلسله اشکانی بود.که مانند برادرش ایرانیان را از لحاظ رسوم و آداب آزاد گذاشت.سلوکوس دوم از راه دره پراداس(دره شاهرود)به تیرداد حمله کرد ولی نتوانست بر او چیره شود و بعد هیرکانیا نیز جزو قلمرو اشکانیان شد.تیرداد ملقب به اشک دوم ،پس از 35 سال فرمانروائی،بر اثر پیری و کهولت زندگی را بدرود گفت وپسرش اردوان (اشک سوم)به جای پدر پادشاه شد.آغاز سلطنت اردوان پادشاه اشکانی مواجه شدبا آغاز سلطنت آن تیوکوس سوم پادشاه سلوکی که مدت 38 سال عمر کرد و آخرین پادشاه مقتدر و بزرگ سلوکی بود.
نوشته شده توسط: شهزاد شاه عباسی
سلوکوس دوم از نخستین روز سلطنت بر ایرانیان سخت گرفت .آنها را از مراسم مذهبی منع کرد و مدارس ایرانی که مفتوح بود را بست ودستور داد زبان یونانی در مدارس تدریس شود .مردم دوباره مجبور شدند لباس یونانی بپوشند و به زبان یونانی صحبت کنند.رفتار سلوکوس باعث شد مردم به پارتیا(حاکمش اشک بود)و قسمتی از آسیای صغیر که برادر سلوکوس پادشاه آن بود مهاجرت کنند،چون در آنجا از لحاظ زبان و مذهب آزادی داشتند.بر اثر این مهاجرت بود که زبان جدیدی بنام فارسی دری بوجود آمد (اختلاط زبان فارسی با زبان محلی سرزمین پارتیا)در این زمان بود که حکومت اشکانی شکل گرفته بود و در کنار حکومت سلوکی وجود داشت.اما سلوکی ها نتوانستند قدرت اشکانی را از آنها بگیرند
نوشته شده توسط: شهزاد شاه عباسی
در مشرق ایران مردی گوسفنددار به اسم ارشک یا اشک که اهل علم و دانش بود و به روایتی دیگر از نوادگان اردشیر دوم و شاهزاده ایرانی بود زندگی می کرد.وی از ظلم حاکم پارتیا به تنگ آمد و تصمیم گرفت حاکم را از کار برکنار کند.اشک با یک قشون کوچک از مردان زابلستان که همه سوار بر گاو بودند،به حاکم پارتیا شورید وقسمت جنوب خراسان را به تصرف درآورد و پس از یکسال شمال خراسان را نیز به دست گرفت و خود را پادشاه خواند و سلسله اشکانی را بنا نهاد.او با رؤسای طوایف همدست شد تا اینکه بر سلوکی ها (یونانیان)غلبه نمایند و ایران را از سلطه آنها آزاد کنند.اشک که خراسان را از کشور پادشاهان یونانی جدا کرد،بعد از مدتی کوتاه زندگی را بدرود گفت وتیرداد در همان منطقه پارتیا پادشاه شد.
نوشته شده توسط: شهزاد شاه عباسی
آن تیوکوس اول در سال 261 قبل از میلاد در گذشت و پسر جوان و دائم الخمرش جانشین وی گردید.ابتدای حکومتش بود که «آزوکا» پادشاه هند از او خواست که بودایی شود.(آزوکا اولین کسی است که برای حیوانات بیمارستان ساخت و همه را مکلف کرد به جانوران آب و غذا بدهند.او در تمام دوران زمامداریش فرمان قتل کسی را صادر نکرد.مردم هند جانوران را نمی کشتند _غذای حیوانی نمی خوردند_خلق و خوی ملایم داشتند و قتل و سرقت انجام نمی دادند)او نیز پیغام فرستاد که من هیچ دینی را قبول ندارم و خدایی را نمی پرستم.آن تیوکوس علاقه زیادی به شراب داشت و دایم شراب می نوشید.به همین دلیل در دوره سلطنت او در ایران کشت تاک خیلی وسعت گرفت تا جایی که در کاسپین(قزوین)درون استخر بزرگی پر از شراب زورق رانی می کرد و یک آسیاب را در کنار دریاچه چیچست با ریزش شراب به گردش در آورد.آن تیوکوس دوم به مرگ طبیعی مرد و پسرش سلوکوس دوم پادشاه ایران شد.
نوشته شده توسط: شهزاد شاه عباسی
میراث سلوکوس برای پسرش آن تیوکوس،فرمانروایی بر سرزمین هایی بود وسیع که به خاطر تنوع اقلیمی و قومی اداره آن دشوار بود.آن تیوکوس ناگزیر شد قاتل پدر را ببخشد و مقدونیه را نیز به او داد.وی در طول سلطنت بیست ساله اش با مشکلات بسیاری روبرو شد که بزرگترین آن شورش سوریه بشمار می آید که پس از پیروزی بر این اغتشاشات لقب «سوتر»یعنی نجات دهنده را برای خود برگزید.یکی از کارهای مهمی که انجام داد ساخت بندر گامبرون (بندر عباس)در کنار تنگه هرمز بود.آن تیوکوس با آنکه مادرش ایرانی بود (آپاما دختر اسپیتامن) خیلی بیشتر از پدرش به ایرانیان سخت گرفت و دستور داد تمام ایرانیان به زبان یونانی صحبت کنندو بنویسند. وی همچنین مردها را مجبور نمود ،مانند یونانیان ریش و سبیل را بتراشند و موی سر را کوتاه کنند.این کارها باعث شد مردم علیه او شورش کنند و با ولیعهد که با کارهای پدرش مخالف بود همدست شدند.آن تیوکوس از این توطئه خبردار شد و تصمیم گرفت طوری پسرش را مجازات کند که برای دیگران مایه عبرت گردد.لذا تمام سرداران خود را به ضیافتی دعوت کرد و هنگام صرف غذا،سر بریده سلوکوس(پسرش)را وسط میز غذا نهاد و در برابر چشم همه صدها ایرانی همدست پسرش را سر برید و گفت این سزای کسی است که به من خیانت کند.آنگاه پسر کوچکش آن تیوکوس دوم را ولیعهد خود کرد.